خلاصه داستان:گیلیات ، قاچاقچی صیاد ماهیگیر در جزیره گورنزی ، موافقت می کند که در سال 1800 زن زیبایی را به سواحل فرانسه منتقل کند. وی به او می گوید که امیدوار است برادر خود را از گیوتین نجات دهد. ژیلات خود را عاشق می داند و وقتی بعداً یاد می گیرد این زن خیانت می شود خیانت می شود ، یك كوچه ای است كه به ناپلئون برای یك حمله به انگلیس یك برنامه ریزی می كند. در حقیقت ، "كنته" یك عامل انگلیسی است كه برای خنثی كردن این تهاجم تلاش می كند. وقتی جیلیات این موضوع را فهمید ، برای نجات زنی که هدف واقعی آن توسط فرانسوی ها کشف شده ، به فرانسه باز می گردد.